الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، الگوی اداره جامعه بر مبنای دین
بسم الله الرحمن الرحیم
برای فهمیدن موضوع الگوی پیشرفت اسلامی باید انقلاب اسلامی را به خوبی درک کرد. فهم الگوی پیشرفت اسلامی، بر پایه فهم انقلاب اسلامی امکان دارد. اگر برای سوال انقلاب اسلامی به دنبال چیست؟ پاسخی در خور بیابیم، یا بعبارت دیگر پاسخ واضح انقلاب در این مورد را بازخوانی کنیم، زمینه تبیین الگوی پیشرفت اسلامی در ذهنها آماده میشود.
از ابتدای ایجاد انقلاب اسلامی، رهبران انقلاب هدف انقلاب را «تحقق شاخصهای هویت اسلامی» معرفی کردند. بعنوان مثال: انقلاب اسلامی اعلام کرد به دنبال تحقق عدالت در جامعه است. یکی از مهمترین شاخصهای هویت اسلامی موضوع عدالت است. هیچگاه نمیتوان ادعای اسلامی بودن کرد، اما نسبت به آن بیتوجه بود. اسلام بدون عدالت، اسلام انحرافی و اسلام التقاطی است.
باید راجع به شاخصهای هویت اسلامی صحبتهای تفصیلی نمود؛ یعنی باید راجع به شاخصهای اسلامی واضحتر صحبت شود. با اینکه هنوز بحث تفصیلی شاخصهای هویت اسلامی در دستور کار قرار نگرفته است؛ برای همه قابل فهم است که انقلاب به دنبال چیست. انقلاب اسلامی به دنبال تحقق شاخصهای هویت اسلامی در جامعه است.
با این مقدمه کوتاه میتوان به تبیین الگوی پیشرفت اسلامی نیز پرداخت. الگوی پیشرفت اسلامی دربارهی روش تحقق شاخصهای هویت اسلامی بحث میکند. وقتی سخن از چگونگی محقق کردن شاخصهای هویت اسلامی میشود؛ بحث از چیستی این شاخصها عبود کرده است و وارد مرحلهی برنامهریزی میشود. وقتی برنامهریزی برای تحقق شاخصههای هویت اسلامی، موضوع باشد؛ الگوی پیشرفت اسلامی جایگاه خود را پیدا میکند.
بنابراین، دلیل مخالفت انقلاب با توسعه غربی و دلیل اصلی ناکارآمد دانستن توسعهی غربی نیز واضح میشود. مجموعهی قواعدی که در برنامهریزی مدرن براساس ادبیات توسعه در حال انجام است، زمینه تحقق شاخصهای هویت اسلامی را فراهم نمیآورد. توسعه به دنبال تحقق شاخصهای WDI (شاخصهای جهانی توسعه) است. بنابراین از آنجا که شاخصهای هویت اسلامی برای انقلاب اسلامی موضوعیت دارد؛ با روشها و برنامهریزیهایی که به دنبال تحقق این شاخصها نیست مخالفت میشود و طبیعتاً آنها در جامعه ناکارآمد خواهد بود.
اگر به دنبال تحقق شاخصهای هویت اسلامی در انقلاب اسلامی هستیم، نقطه مقابل شاخصهای هویت اسلامی، تحقق شاخصهای مدرنیته یا WDI در جامعه است. با پذیرفتن این مطلب باید نوع برنامهریزی را نیز بر اساس شاخصهای هویت اسلامی تعریف نمود.
البته شاخصهای هویت اسلامی در قالب سه دسته کلی تقسیم شدهاند که شامل شاخصهای رشد، رفق و توازن است که به تفصیل شرح داده شده است. براساس این شاخصها دقیقتر از وضعیت فعلی میتوان پیشرفت کشور را ارزیابی نمود.
برای تحقق شاخصهای هویت اسلامی، تحقق 81 محور عملیاتی اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی لازم و ضروریست. البته این شاخصها هم تفصیلی، هم محاسبهپذیر در این نقشه بحث شده است. در نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی، چهار فعالیت انجام شده است:
در اولین اقدام، آیندهای که انقلاب اسلامی به دنبال تحقق آن است بصورت تفصیلی معنا شده است. در واقع با این کار یک قدم در راستای تفصیلیتر کردن درک از انقلاب برداشته شده است.
در دومین قدم نقاط نامناسب در وضعیت فعلی که برای دستیابی به آینده مطلوب، باید تغییر کنند، شناسایی شدهاند. 81موضوع در اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی برای رسیدن به مرحله بعدی انقلاب تبیین شده است. به اصطلاح، این موضوعات برای انقلاب جهتساز هستند و پردازش آنها ضامن حفظ جهتگیری اسلامی انقلاب است. بعنوان مثال نحوه قانونگذاری فعلی متاثر از الگوهای توسعهغربی است که متناسب با جهتگیری انقلاب نیست. به زبان ساده، نظامی از موضوعاتی که نخبگان انقلاب اسلامی باید پاسخگوی آنها باشند، در نقشه راه تجمیع شده است. ناگفته نماند که ملاک انتخاب این موضوعات، تحقق جهتگیری انقلاب اسلامی بوده است.
سومین اقدام انجام شده در نقشه راه این است که برای تحقق هرکدام از این موضوعات جهتساز، روند تحققی تعریف شده است. روند تحقق موضوعات جهتساز، در قالب نظریهای بخشی تبیین شده است. بعنوان مثال در نقشه راه برای مسئله پیشگیری از جرم، «نظریه پیشگیری بنیادین اسلامی از جرم» و برای مسئله تقنین، «مدل تقنین اسلامی» پیشنهاد شده است. روح مدل تقنین این است که نسبت قانون با امر هدایت سنجیده شده است.
همچنین در نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی در قالب بحث از مفهومِ «هدایت نظامات ذهنی» و «الگوی نظامسازی اسلامی» بحثهای مفصلی مطرح شده است که در واقع لایه چهارم در حوزه مبانی نظری و مدل تنظیم الگوی پیشرفت اسلامی مطرح میباشد. بعنوان مثال در حوزه نظری برای نوع نگاه به انسان، هستی، نهادهای اجتماعی، مسئله مالکیت و دهها مسئله دیگر تعریفهای جدیدی براساس «نگاه هدایت بنیان» ارائه شده است.
مراحل تحقق الگوی پیشرفت اسلامی، سه مرحله هستند. مرحله اول «مرحلهی پژوهش الگوی پیشرفت»، مرحله دوم «مرحلهی پرورش الگوی پیشرفت اسلامی» و مرحله سوم «مرحله پردازش الگوی پیشرفت اسلامی» است. به نظر ما چالش اصلی نظام جمهوری اسلامی، علیل بودن نظام تصمیمسازی و نظام تدبیر کشور است. نظام تصمیمسازی یا نظام تدبیر کشور، به شدت متاثر از الگوهای توسعه غربی است و این یک چالش جدی است. آینده الگوی پیشرفت تاثیرگذاری بر نظام برنامهریزی کشور است که در مرحله پردازش الگوی پیشرفت، این مهم محقق خواهد شد. بنابراین آینده نظام برنامهریزی کشور براساس مفاهیم الگوی پیشرفت اسلامی محقق خواهد شد.
اگر در فضای تصمیمسازی کشور ناظر به موضوعات جهتساز بحث شود؛ از اساس اختلافها حل خواهد شد، اما اگر قرار است جریان توسعهگرا مسائل جعلی را مطرح کند، طبیعی است که شرایط برای آنها سخت خواهد شد.
جنگ نرم اصلی در آینده، جنگ در فضای تصمیمسازی کشور است، البته امروز نیز در فضای تصمیمسازی و محاسبات دعوا وجود دارد. جریان انقلاب معتقد است که فضای تصمیمسازی کشور محاسبات خود را براساس پایهای غلط انجام میدهد. محور این محاسبات غلط نیز بیتوجهی به شاخصهای هویت اسلامی و در راس آن شاخص عدالت است.
در دوران پرورش، الگوی پیشرفت اسلامی، به دنبال گزارش دادن مباحث خود و جاانداختن این مباحث در جامعهی نخبگان علمی و گفتمانسازی برای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت میباشد. احساس میشود که با روند در نظر گرفته شده برای نقشه راه تحقق الگوی پیشرفت اسلامی در کشور سرعت بیشتری پیدا میکند.
در مرحله دولت اسلامی که گام سوم برای تمدنسازی اسلامی است؛ مشکل اصلی، محاسبات مبتنی بر توسعه غربی است. اگر بتوان گفتوگویی درونی در میان نخبگان انقلاب شکل داد که این نیروها تفصیلیتر از انقلاب دفاع کنند؛ یا بتوانند فکر متقن انقلاب را به بخشهای بیشتری از جامعه ترجمه کنند، گفتمان الگوی پیشرفت در جامعه عینیت مییابد. در واقع اگر الگوی پیشرفت اسلامی را تفصیلیافتهی فکر انقلاب بدانید، مشکل محاسبات مبتنی بر توسعه را الگوی پیشرفت اسلامی حل خواهد نمود.
بعنوان مثال نیروهای انقلاب به نحوه قانونگذاری کشور حساسیت زیادی نشان نمیدهند. شاید حساسیتهای موردی وجود داشته باشد، اما به کلیت قانونگذاری حساسیتی ندارند. این امر موجب میشود تصمیمسازی برای قانونگذاری کشور در اختیار جریان توسعهگرا قرار گیرد. اینگونه است که آنها آمال خود را به قانون تبدیل میکنند. جایگاه قانون بسیار واضح است، اما با این حال نیروهای انقلاب از نحوهی قانونگذاری کشور غافل هستند. همانطور که بیان شد، راهحل مواجه با این چالش این است که انقلاب را به بخشهای مختلف ترجمه کنیم. در واقع این معنای الگوی پیشرفت اسلامی است. آیتالله امام خامنهای میفرمایند: «الگو یعنی نقشهی جامع اداره کشور». اگر برای بخشهای مختلف برنامه و نقشهای نداشته باشید، دچار سردگمی میشوید. این مشکل اصلی کشور است.
خوب است به این موضوع هم اشاره کنیم که در موضوعاتی که از تفکر غربی پیروی نکردهایم، کشور پیشرفتهای عجیبی داشته است. وقتی با مدیریت جهادی پیش رفتهایم، پیشرفت کشور قابل توجه بوده است. باید گفتمان الگوی پیشرفت اسلامی در جامعه توسعه پیدا کند. به همان میزان که گفتمان الگوی پیشرفت در جامعه گسترش مییابد، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نیز در جامعه قابلیت تحقق پیدا میکند.
با اینکه دولت فعلی با سوادترین دولت در فهم توسعه غربی است، اما پایگاه اجتماعی آن نسبت به همهی دولتهای گذشته ضعیفتر است. انقلاب اسلامی در سالهای حیات خود توانسته است، چه در محیط ملی و چه در محیط بینالمللی، تفاهم گستردهای راجع به ایدهی اصلی خود ایجاد کند و الگوی پیشرفت اسلامی میخواهد از این ایده جمعبندی تفصیلی ارائه دهد. در فضایی که جریان توسعهگرا احساس میکرد چارهای جز تعامل با نظم موجود جهانی وجود ندارد، یکی از مستعمرات نظام سلطه را ضربدر جبهه مقاومت شد. یمن به جبهه مقاومت پیوست. اختلاف بین G8 منجر شد روسیه از آنها جدا و به ایران نزدیک شود. این نیز یکی از شواهد دیگری است که در نظم موجود جهانی استحکام کافی وجود ندارد.
فضای الگوی پیشرفت اسلامی ضربدر نظم موجود جهانی، به این معناست که سوالاتی را که مدرنیته و توسعه نتوانستند پاسخ دهند، الگوی پیشرفت اسلامی پاسخ میدهد. این رسالت بزرگ الگوی پیشرفت اسلامی است. تفکر نهادگرایی تحت نام الگوی پیشرفت اسلامی و زیر چتر الگوی پیشرفت اسلامی در کشور در حال گسترش است. این خطری جدی است. علاوه بر دولت محترم، کسان دیگری نیز دچار یکسان انگاری توسعه غربی با پیشرفت اسلامی شدهاند. دیدگاه توسعهگرا وقتی موفق میشود روکش الگوی پیشرفت اسلامی را بر سر تفکرات توسعه بکشد که ما نتوانیم الگوی پیشرفت اسلامی را بصورت تفصیلیافته و گسترده مطرح نمائیم.
بطور خلاصه، الگوی پیشرفت اسلامی جریانی فکری است که میتواند جواب مسائل مختلف جامعه را دهد و با این کار تفاوتهای توسعه غربی و پیشرفت اسلامی آشکار میشود. از برخی از دوستان که نسبت به الگوی پیشرفت اسلامی در حال قعود هستند تقاضا داریم، بعد از گذشت یک دهه از مطرح شدن الگوی پیشرفت اسلامی توسط آیت الله امام خامنهای، حداقل گفتمانسازی دراینباره را بپذیرند.